شهدا سال ۶۶ -زندگینامه شهید علی اکبر سرافراز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد علي اکبر سرافراز »
علیاکبر، از سلاله لالههای سرخ سرزمین دلاور خیز ایران اسلامی بود که به دنبال برادر در خون نشسته خود «علیاصغر» سر در راه خدا نهاد و بیصبرانه مسیر تعالی را طی کرد. وی در تاریخ ۱۳۴۴/۶/۱ در روستای مشکان نیریز در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد و آداب مسلمان زیستن را در دامان پاک مادر و آغوش مهربان پدر فراگرفت. ششساله بود که روانه دبستان ابتدایی شهید آیت مشکان شد و دوره پنجساله ابتدائی را با موفقیت پشت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد علي اکبر سرافراز »
علیاکبر، از سلاله لالههای سرخ سرزمین دلاور خیز ایران اسلامی بود که به دنبال برادر در خون نشسته خود «علیاصغر» سر در راه خدا نهاد و بیصبرانه مسیر تعالی را طی کرد. وی در تاریخ ۱۳۴۴/۶/۱ در روستای مشکان نیریز در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد و آداب مسلمان زیستن را در دامان پاک مادر و آغوش مهربان پدر فراگرفت. ششساله بود که روانه دبستان ابتدایی شهید آیت مشکان شد و دوره پنجساله ابتدائی را با موفقیت پشت...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید حسین شریعت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
وقتی قنداقه حسین (ع) را به دست جدش رسول خدا (ص) دادند، او را بویید و بوسید. سپس با اذن خدا حسینش خطاب کرد و فرمود: حسین از من است و من از حسین. سالها از آن واقعه گذشت و میگذرد، دوستان پیامبر (ص) به عشق فرزند زهرا (س) و به امید دریافت شفاعت او، فرزندان خود را به نام زیبای او مینامند. از میان حسینها، یکی هم حسین شریعت است که در تاریخ ۱۳۴۳/۱/۲۰، میان خانوادهای مذهبی،...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
وقتی قنداقه حسین (ع) را به دست جدش رسول خدا (ص) دادند، او را بویید و بوسید. سپس با اذن خدا حسینش خطاب کرد و فرمود: حسین از من است و من از حسین. سالها از آن واقعه گذشت و میگذرد، دوستان پیامبر (ص) به عشق فرزند زهرا (س) و به امید دریافت شفاعت او، فرزندان خود را به نام زیبای او مینامند. از میان حسینها، یکی هم حسین شریعت است که در تاریخ ۱۳۴۳/۱/۲۰، میان خانوادهای مذهبی،...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید اصغر نجیبی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
شکوفایی گلهای محمدی و آواز قناریهای سرمست از سبزی چمن و رقص غنچهها، زیبایی ویژهای به طبیعت روستای مشکان داده بود. شانزدهمین روز از اردیبهشت سال ۱۳۴۷ بود که اصغر رایحه دلانگیز وجود خود را در میان خانهای ساده پراکند و شادمانی را به خانواده مذهبی و متدین خود ارزانی داشت. با باغبانی مادری بامحبت و پدری دلسوز کمکم رشد کرد و آماده رفتن به مدرسه شد. دوره ابتدایی را در دبستان شهید آیت مشکان با موفقیت پشت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
شکوفایی گلهای محمدی و آواز قناریهای سرمست از سبزی چمن و رقص غنچهها، زیبایی ویژهای به طبیعت روستای مشکان داده بود. شانزدهمین روز از اردیبهشت سال ۱۳۴۷ بود که اصغر رایحه دلانگیز وجود خود را در میان خانهای ساده پراکند و شادمانی را به خانواده مذهبی و متدین خود ارزانی داشت. با باغبانی مادری بامحبت و پدری دلسوز کمکم رشد کرد و آماده رفتن به مدرسه شد. دوره ابتدایی را در دبستان شهید آیت مشکان با موفقیت پشت...
زندگینامه جانباز حسین خاوندی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
به قلم خودش اینجانب حسین خاوندی فرزند محمد، در تاریخ 20/2/1346 در خانوادهای مذهبی در شهرستان نیریز متولد شدم. دوران کودکی را در محیط گرم خانواده در بین خواهران و برادرانم سپری کردم. با توجه به این که پدرم در تشکیلات مذهبی مساجد شرکت فعال و نمایندگی نشریات مذهبی مانند مکتب اسلام را بر عهده داشت، یکی دوبار در زمان طاغوت تحت تعقیب قرار گرفتند. گاهگاهی عوامل حکومتی مشکلاتی را برای خانواده ما به وجود میآوردند که انعکاس این...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
به قلم خودش اینجانب حسین خاوندی فرزند محمد، در تاریخ 20/2/1346 در خانوادهای مذهبی در شهرستان نیریز متولد شدم. دوران کودکی را در محیط گرم خانواده در بین خواهران و برادرانم سپری کردم. با توجه به این که پدرم در تشکیلات مذهبی مساجد شرکت فعال و نمایندگی نشریات مذهبی مانند مکتب اسلام را بر عهده داشت، یکی دوبار در زمان طاغوت تحت تعقیب قرار گرفتند. گاهگاهی عوامل حکومتی مشکلاتی را برای خانواده ما به وجود میآوردند که انعکاس این...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید کهزاد رحمانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد کهزاد رحماني »
کهزاد، عاشقی بود که دل در کمند معشوق نهاده بود و آرزوی رسیدن به وصال یار، هرلحظه او را مشتاقتر میکرد. او که با فرارسیدن بهار ـ ۱۳۴۸/۱/۱ ـ چون غنچهای زیبا، میان خانوادهای مذهبی، در شهرستان نیریز، بخش آباده طشک، روستای کوشکک شکفته شد، لبخند شادی را به لبهای مادر و پدر نشاند. روزگار کودکی را بهسرعت سپری ساخت و برای آموختن راهی دبستان شد. دوره ابتدائی را در دبستان شهاب کوشکک با موفقیت به پایان رساند...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد کهزاد رحماني »
کهزاد، عاشقی بود که دل در کمند معشوق نهاده بود و آرزوی رسیدن به وصال یار، هرلحظه او را مشتاقتر میکرد. او که با فرارسیدن بهار ـ ۱۳۴۸/۱/۱ ـ چون غنچهای زیبا، میان خانوادهای مذهبی، در شهرستان نیریز، بخش آباده طشک، روستای کوشکک شکفته شد، لبخند شادی را به لبهای مادر و پدر نشاند. روزگار کودکی را بهسرعت سپری ساخت و برای آموختن راهی دبستان شد. دوره ابتدائی را در دبستان شهاب کوشکک با موفقیت به پایان رساند...
آموزشهای آبی خاکی
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
با توجه به ویژگی خاص منطقه عملیاتی والفجر 8، لازم بود رزمندگانی که بعنوان غواص به کار گرفته شدهاند، آموزشهای ویژه ببینند. علاوه بر آن کلیه رزمندگانی که به نوعی در این عملیات به کار گرفته میشدند باید آموزشهای خاصی را می گذراندند. از این جهت از مدتها قبل رزمندگان آموزشهای شنا و غواصی را در مراکز مختلف آموزشی در استانهای گوناگون کشور گذراندند. آقای علیرضا هائم در این خصوص میگوید: (2-ALI HAEM-5) ما از حدود 5/1 سال قبل از...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
با توجه به ویژگی خاص منطقه عملیاتی والفجر 8، لازم بود رزمندگانی که بعنوان غواص به کار گرفته شدهاند، آموزشهای ویژه ببینند. علاوه بر آن کلیه رزمندگانی که به نوعی در این عملیات به کار گرفته میشدند باید آموزشهای خاصی را می گذراندند. از این جهت از مدتها قبل رزمندگان آموزشهای شنا و غواصی را در مراکز مختلف آموزشی در استانهای گوناگون کشور گذراندند. آقای علیرضا هائم در این خصوص میگوید: (2-ALI HAEM-5) ما از حدود 5/1 سال قبل از...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید غلامرضا نگهداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا نگهداري »
عطر دلانگیز غنچه وجود غلامرضا، اولین روز از اسفندماه سال ۱۳۴۲، در یک روز سرد زمستانی در روستای کوشکک و در فضای خانهای که با نور حق روشن بود پراکنده شد. دوران طفولیت را در آغوش گرم خانواده گذراند. هفتساله بود که راهی دبستان شهاب شد و دوره ابتدایی را با نمرات عالی پشت سر گذاشت. دوره راهنمایی را در مدرسه ارشد آغاز و به پایان برد. سپس برای ادامه تحصیل به آباده طشک مهاجرت کرد و در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا نگهداري »
عطر دلانگیز غنچه وجود غلامرضا، اولین روز از اسفندماه سال ۱۳۴۲، در یک روز سرد زمستانی در روستای کوشکک و در فضای خانهای که با نور حق روشن بود پراکنده شد. دوران طفولیت را در آغوش گرم خانواده گذراند. هفتساله بود که راهی دبستان شهاب شد و دوره ابتدایی را با نمرات عالی پشت سر گذاشت. دوره راهنمایی را در مدرسه ارشد آغاز و به پایان برد. سپس برای ادامه تحصیل به آباده طشک مهاجرت کرد و در...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید علیرضا دهقانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد عليرضا دهقاني »
فراق یاران به خون نشسته در سنگرهای جنوب، قرارش را ربوده بود. با بیقراری روانه جبهه شد تا در کنار سایر عاشقان خداجوی و عارفان دشمنستیز به وظیفه خود عمل کند و اگر دوست نیمنگاهی بر او داشت، شاید به جمع یاران بپیوندد. سال ۱۳۳۶ در خانوادهای متدین و مذهبی در شهر آباده طشک دیده به جهان گشود. دوره ابتدائی را در روستای دهقان آباد و راهنمایی را در مدرسه ابنسینا سپری نمود. برای ادامه تحصیل به نیریز مهاجرت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد عليرضا دهقاني »
فراق یاران به خون نشسته در سنگرهای جنوب، قرارش را ربوده بود. با بیقراری روانه جبهه شد تا در کنار سایر عاشقان خداجوی و عارفان دشمنستیز به وظیفه خود عمل کند و اگر دوست نیمنگاهی بر او داشت، شاید به جمع یاران بپیوندد. سال ۱۳۳۶ در خانوادهای متدین و مذهبی در شهر آباده طشک دیده به جهان گشود. دوره ابتدائی را در روستای دهقان آباد و راهنمایی را در مدرسه ابنسینا سپری نمود. برای ادامه تحصیل به نیریز مهاجرت...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید احمد عابدین زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد احمد عابدين زاده »
رسیدن پاییز زمزمه کوچ پرستوهای مهاجر را سر میدهد و آنها آواز رفتن را باهم میسرایند. راستی چه کسی میداند که چه میگویند و از چه میخوانند. سیزدهمین روز از پاییز سال 1343 یادآور آمدن پرستوی مهاجری بود که این بار با تولد خود بهار را میان خانوادهای ساده، مذهبی و متدین در شهرستان نیریز به ارمغان آورد. در عمر کوتاه و پربرکت خود، دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی و راهنمایی را در مدرسه ولیعصر(عج) و دوره...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد احمد عابدين زاده »
رسیدن پاییز زمزمه کوچ پرستوهای مهاجر را سر میدهد و آنها آواز رفتن را باهم میسرایند. راستی چه کسی میداند که چه میگویند و از چه میخوانند. سیزدهمین روز از پاییز سال 1343 یادآور آمدن پرستوی مهاجری بود که این بار با تولد خود بهار را میان خانوادهای ساده، مذهبی و متدین در شهرستان نیریز به ارمغان آورد. در عمر کوتاه و پربرکت خود، دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی و راهنمایی را در مدرسه ولیعصر(عج) و دوره...
پاسخ فرمانده دسته
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در اواخر جنگ، بعد از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران، بعثیون عراق به جاده اهواز- خرمشهر حملهور شدند. یکی از برادران گردان خطاب به آقای علی زردشت فرماندهی دسته کرده و میپرسد: عراقیها دارند میآیند! چکار کنیم؟ ایشان هم در پاسخ جواب میدهد: مرد حسابی در این موقعیت فرمانده لشکرش هم توی قضیه گیر میکند، حالا از من سئوال می کنی چکار کنیم؟! ...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در اواخر جنگ، بعد از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران، بعثیون عراق به جاده اهواز- خرمشهر حملهور شدند. یکی از برادران گردان خطاب به آقای علی زردشت فرماندهی دسته کرده و میپرسد: عراقیها دارند میآیند! چکار کنیم؟ ایشان هم در پاسخ جواب میدهد: مرد حسابی در این موقعیت فرمانده لشکرش هم توی قضیه گیر میکند، حالا از من سئوال می کنی چکار کنیم؟! ...